- 1 نیمایی 2- شاملو (سپید ) 3- موج نو
نیمایی
شکل نیمایی : که بدان شعر آزاد گویند . شعری است با وزن عروضی ، منتها مصراع های آن مانند شعر سنتی محدود به دو سه و چها رکن نیست و می تواند کمتر از دو رکن داشته باشد ، قافیه در طرز نیمایی جای منظم و مشخص ندارد .اشعار نیما و اخوان و فروغ و سپهری بدین شکل است :
نمونه :
هدیه
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
ویک دریچه که از آن
به ازدحام خوشبخت بنگرم «فروغ فرخزاد »
شکل شاملویی (سپید ) :
که بدان شعر سپید نیز می گویند . وزن و آهنگ دارد ، منتها عروضی نیست . قافیه در این نوع شعرهم جای ثابتی ندارد . شعرهای احمد شاملو از این نوع است :
سرودهای برای مرد روشن که به سایه رفت
قناعت وار
تکیده بود
باریک و بلند
چون پیامی دشوار
در لغتی
با چشمانی از سوال
و عسل
و رخساری بر تافته
از حقیقت و
باد
مردی مختصر که خلاصه ی خود بود
خرخاکی ها به جنازه ات به سؤ ظن می نگرند ... « احمد شاملو »
شعر موج نو
این نوع شعر،نه تنها وزن عروضی ندارد، بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم آشکار نیست . در حقیقت منطق غیر نثری آن و تشبیهات و استعارات نوین آن یعنی مجموعا زبان شعری،بدان آهنگی معنوی می بخشد که در نثر دیده نمی شود .
قلب تو
قلب تو هوا را گرم کرد
در هوای گرم
عشق ما تعارف پنیر بود و
قناعت به نگاه در چاه آب
××××××
مردم که در گرما
از باران آمدند
گفتی از اطاق بروند
چراغ بگذارند
من تو را دوست دارم
××××
ای تو
ای تو عادل
تو عادلانه غزل را
در خواب
در ظرف های شکسته
تنها نمی گذاری