سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://farsibookan.ParsiBlog.com
حافظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان..............این نقش ماند از قلمت یادگارعمر 

خاطره ای از فریدون مشیری:

عرض می شود که در طبقه دوّم منزلی که بنده زندگی می کنم، آپارتمانی هست که همسایه محترم دیگری در آن زندگی می کند؛
یک شب، بنده که به خانه آمدم تاماشینم را در گاراژ بگذارم، دیدم مهمان های همسایه محترم، ماشین های خود را ردیف گذاشته اند جلوی خانه و از قرار معلوم، دسته جمعی با میزبان رفته اند شمیران!!

من هم ناچار ماشینم را بردم تعمیرگاه...
و نامه ای نوشتم و جلوی یکی از ماشین ها گذاشتم به این مضمون؛
«امیدوارم که امشب به شما خوش گذشته باشد! اگر شما ماشینتان را چند متر جلوتر گذاشته بودید، من مجبور نبودم که چند کیلومتر تا تعمیرگاه بروم!

ارادتمند؛ «فریدون مشیری»

صبح که از منزل بیرون آمدم،
دیدم یکی از مهمان ها که خطّاط معروفی ست
( و نامشان استاد بوذری است ) از قرار جزء مهمان ها بوده!!
با خط خوش، نامه ای نوشته و به درب منزل من چسبانده!
او نوشته بود:
آقای مشیری! در پاسخ ِ مرقومه عالی؛
«گر ما مقصّریم، تو دریای رحمتی!!»
و در خاتمه به عرض می رساند؛

اطاعت می کنم جانا...
 که از جان، دوست تر دارند،
جوانان سعادتمند،
پندِ پیرِ دانا را،

من هم برای ایشان نامه ای نوشتم؛
البته منظوم، به این شرح!

هنوز خطِ خوش ِ تو، نوازش بَصَر است،
هنوز مستی این جام جانفزا به سَر است!

فضای سینه ام از نامه تو باغ گل است،
هوای خانه ام، از خامه تو مُشک ِ تَر است!

ترا به «خطِ» تو می بخشم، ای خجسته قلم
که آنچه در بَر من جلوه می کند، هنر است!

جواب خط تو را هم به شعر خواهم گفت،
اگرچه خط تو از شعر من، قشنگ تر است!

به این هنر که تو کردی، دلم اسیر تو شد
هنوز ذوق و هنر، دام و دانه بشر است!

شبی ز راه محبّت بیا به خانه ما
ببین که دیده مشتاقِ شاعری، به در است!

حالا مقایسه کنید اگر الان ...
یکی، ماشینشو سر راه ما قرار بده،
از مغز های ما چی تراوش می کنه؟!
و البته همچنین از زبان و دستهای ما!!!


[ شنبه 97/9/17 ] [ 2:58 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

بزرگ ترین درسی که تو زندگیم گرفتم برای زمانیه که دوازده سالم بود.هم نیمکتیم برعکس من از زنگ انشاء فراری بود، معلم بهش گفته بود اگه از هفته ی دیگه بدون انشابیاد دیگه حق نداره سر کلاس بشینه. یه روز‌ قبل از زنگ انشاوقتی حرفای معلم رو بهش یادآوری کردم بهم گفت مریض بودم و نتونستم بنویسم، میشه تو به جای من بنویسی؟!رفیقم بود،می خواستم کمکش کنم.‌ دفترش رو گرفتم و بهترین انشایی که می تونستم براش نوشتم.‌ وقتی انشاش رو خوند گفت لطفت رو هیچوقت فراموش نمی کنم. خوشحال شدم از اینکه تونسته بودم کمکش کنم...اما چند روز‌ بعد وقتی معلم موضوع انشاگفت رفیقم رو کرد به منو گفت زحمتش با خودت! تو خیلی خوب انشامی نویسی! جا خورده بودم ، دیگه مریض نبود که بخوام کمکش کنم...خودش می تونست کارش رو انجام بده... اولش گفتم نه ولی انقدر اصرار کرد که قبول کردم. این داستان هر هفته تکرار می شد اما من دیگه از کمک کردن حس خوبی نداشتم چون دیگه به خواست خودم بهش کمک نمی کردم.‌ پشیمون شده بودم از اینکه چرا از همون اول کمکش کردم.دفعه ی آخر دلمو زدم به دریا و گفتم نمی نویسم... انقدر ناراحت شد که رفاقت چند سالمون بهم خورد.‌ حالا بعد از این همه سال هنوز هستن آدمایی که پشیمونت می کنن از اینکه توی سختی و شرایط بد به دادشون رسیدی. چون بعد از اون پرتوقع‌ میشن و هیچوقت نمی تونن ازت "نه" بشنون... دیگه کاری که براشون می کنی رو لطف نمی دونن و فکر می کنن وظیفه ای هست که باید بی چون و چرا انجامش بدی.
حالا سال هاست یکی تو گوشم میگه : «هیچ وقت کاری نکن که لطفت تبدیل به وظیفشه...»


[ جمعه 97/9/16 ] [ 11:42 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]



‍  در یک نمایشگاه نقاشی، بالزاک در مقابل تابلویی قرار می‌گیرد که دشتی را نشان می‌دهد که خانه کوچکی را در میان گرفته ا‌ست. از دودکش خانه دود بلند شده است.
 در این خانه زندگی جریان دارد. بالزاک از نقاش سؤال می‌کند: «چند نفر در این خانه زندگی می‌کنند؟»
«خوب... شاید یک خانوار.»
«چند بچه دارند؟»
نقاش با خودش فکر می‌کند و بعد اعلام می‌کند: «سه.»
«چند ساله‌اند؟»
«شاید هشت، ده و دوازده سال.»

این سؤال و جواب‌ها برای مدتی ادامه پیدا می‌کند تا زمانی که نقاشِ کلافه می‌گوید:
«آقای بالزاک! این خانه‌ کوچکی در پس‌زمینه‌ نقاشی است. مهم نیست چند نفر در آن زندگی می‌کنند. من که به همه جزئیات فکر نکرده‌ام.»
بالزاک همدردی می‌کند: «می‌دانم که به این چیزها اهمیتی نمی‌دهی. روشن است که نمی‌دانی چند کودک در این خانه زندگی می‌کند و چند خروس در حیاط جلویی می‌پلکد و مادر خانه برای ناهار چه پخته است و آیا پدر می‌تواند جهیزیه برای دخترش جور کند یا نه. این را می‌دانم چون دودی که از دودکش بیرون می‌آید برایم باورپذیر نیست. برایم واقعی نیست. اگر این جزئیات را می‌دانستی دود بهتری می‌کشیدی و نقاشی بهتر می‌شد.»

سر کلاس با کیارستمی


[ جمعه 97/9/16 ] [ 11:15 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

نگاهت را تغییر بده

 مردی از خانه ای  که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود ، بنابراین رفت پیش دوستش در یک بنگاه املاک و ازش خواست  کمکش کنه تا خونه اش رو بفروشه، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه اش بیاد و یه نگاهی به خونه اش بندازه .

دوستش وقتی اومد و خونه رو دید، بر مبنای مشاهداتش، یه آگهی نوشت و اون رو برای صاحب خانه خواند.
 
 خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته ... بام سه گوش ... تراس بزرگ مشرف به کوهستان ... اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع ... کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار  !
 
مرد صاحب خونه یه وقت رو کرد به دوستش، گفت؛ دوباره بخون !
دوست املاکیش اطاعت کرد و متن آگهی رو دوباره خوند ...
مرد صاحب خونه گفت : آقا این خونه فروشی نیست !!!

تو تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خونه ای که تو تعریفش رو کردی ... ولی تا وقتی که تو نوشته هایت رو نخونده بودی نمی دونستم که چنین خونه ای دارم !!

 خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم نمی بینیم  ...  چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی ، مثل نفس کشیدن ، مثل دوست داشتن ، مثل پدر ، مادر ، خواهر و برادر ، فرزند ، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم ولی نعمتهای بزرگ پروردگار مهربونمون هستن ...
مثل یک ماهی که تو آب دریاست ولی متوجه نعمت آب نیست


[ جمعه 97/9/16 ] [ 11:14 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

تصویرنویسی صفحه 23 

 

آسمان نیلگون،باچهره ی خواب آلوده اش به زمین می نگرد.بادسرد پاییزی همراه باصدای خیس وبارانی،برگ درختان رابه حرکت درمی آوردوصدای خش خش آن ها،همچون آهنگ خاطره انگیزی به گوش نوازش خاصی می بخشد.پیک خوشبختی درراه است.زیرسقف آسمان،درغروب دل انگیزپاییز،خانه هایی باصفاومملو ازعشق،به درختان خزان دیده،که زردی وبی برگیشان،یکی ازآثار پاییزی است،نگاه می کنند.سکوتی عمیق همه جارافراگرفته است؛گویا همه می خواهندازاین آرامش پاییزی لذت ببرند.زمین خیس به قطره های باران که تندتند به اوبرخورد می کنند،باتبسمی گرم نگاه می کند.بوی خاک باران خورده درچهره ی سرد پاییز،آدمی رابه فکرفرومی برد.همه چیز زیباتراز آن چیزیست که بتوان تصورکرد.درختان،خانه ها،کوه های سربه فلک کشیده وحتی رنگ های پاییزی که هرکدام جلوه خاصی دارندوبا زیباییشان،دریای اندیشه بشررا مواج می سازد.

پیک خوشبختی می رسدوبرساحل اندیشه های من می نشیند.

من نیزدردفترهستی،دریچه ی دلم را باز می کنم ودر مکتب عشق به تمام این زیبایی هامی نگرم ودفتردلم رابا این جمله ی رنگین می آرایم:

خوشبختی رادرزندگی دریاب ودریاب عشق را همیشه جاری نگه دار.زیرافقط ابن دوعنصر هستندکه سپیدارزندگی ات را استوار،دنیای خیالت راوسیع تروفانوس ذهنت راروشن می سازد


[ چهارشنبه 97/9/14 ] [ 6:18 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

چهل فایده برای طرح تصویر خوانی و تصویر نویسی : 

از ظهر تا حالا طول کشید تا این متن را نوشته ، مرتب کرده و ثبت کردم امیدوارم مفید واقع شود.

چهل فایده برای طرح تصویر خوانی و تصویر نویسی :

 1-خاستگاه هایی که چیزی یا تفکری را در کلاس بیان می کند وبا تمرین ذهنی ،  به پدیداری ذهن می رسد .بروز خلاقیت ها و رشد استعدادها و ابتکارها

2- با کمترین امکانات ،کلاس از خمودگی و سکوت بیرون می آید.ایجاد فضای شادی و شور و  شعف ، نشاط و هیجان در کلاس و ایجاد نیروی مضاعف زیرا که تمرین لذت بخشی است .

3-عادت دادن و وادار کردن بچه ها به تفکر،  ( گفتن با خود بدون بی صدا)

4- ایجاد بارش ذهنی و روان سازی ذهن و جلوه گری حاشیه های ذهنی و اندیشه های برق آسا و آزاد کردن فکر و اندیشه دانش آموزان

 5- نیرومند تر کردن حافظه و گاهی خلق واژه های نو و ابتکاری

6- بالا بردن سواد دیداری ، آموزش هنر خوب گوش دادن ، خوب دیدن  و خوب گفتن به دانش آموزان

تقویت نکته سنجی ، برخاسته از تفکر عمیق و و اندیشیدن به موضوع تصویر و تمرکز و ژرف نگری  تقویت و پرورش حس دیداری و ریز بینی در دانش آموز .

7- بازسازی خاطره ها و دانستنی های دانش آموزان در صحنه ذهن ایشان و پرداختن به یافته ها و باورها

و ایده ها.

8- برانگیختن و پرورش تخیل آزاد و بیان فکر و اندیشه های معما گونه  که آماده رویش  بوده و شگفت آور است.

از پشت پرده خیالشان به صحنه قابل شناخت می رسند.

رها سازی بچه ها در فکر و اندیشه خودشان می تواند خیال های خاکستری آنان را از درون لولای یک در شکسته و قفل زنگ زده ،  بیرون آورد و تخیلات ، آفرینش  گری ها و مرور ابتکارهایشان را جلوه گر سازد.

باز شدن ذهن دانش آموزان و ایجاد تفکر.

9- به دست آوردن مجموعه ای از جمله ها و عناوین مناسب  و جمع آوری تک گویی های گوناگون ، متفاوت و ثبت در دفتر، چون ذهن هر کسی چیزی متفاوت خلق می کند.

10- به وجود آوردن آرامش روحی و روانی و رضایت درونی

11-  تقویت کننده ی توان و قدرت پرسش کردن ، جست و جو کردن و یافتن تمایلات درونی است که

به درست بینی ها و خواستن های بیشتر و بیشتر ، سرک می کشند . چگونگی نگاه کردن ،چگونگی

فکر کردن و  چگونگی ورزیدن را یاد می دهند .

12- ایجاد جرقه های ذهنی در کلاس و به وجود آمدن تحول در شیوه تفکر و آغاز رویش بزرگ در ذهن که به سبب آزادی عمل ، یادگیری های خلاقانه را متحول  و تجربه شیرینی است.  

13- پیدا کردن ارتباط منطقی با دیگران و درک هم فکری و هم دلی.

14- بالا بردن سطح مهارت های حرفه ای دبیران در تدریس انشا

15- در عین نگارش زیبا ، سطح توانایی سخن گفتن را بالا ببرند و در جامعه از مهارت جامعه پذیری و

حل مسائل اجتماعی بیشتر از سایرین برخوردار گردند.

پدید آوردن نسل خلاق و اجتماعی و فعال کردن هوش بین فردی . گاهی دانش آموزان ضعیف تر در گروه مشورت کرده و ترکیب یا جمله ای را بازگو می کنند و این کار گروهی به تقویت هوش بدنی و حرکتی

کمک کرده و دانش آموز محوری نیز شکل می گیرد.

16-  علاقه مند کردن و چشاندن لذت انشاهای کوتاه و گاه شفاهی و رسیدن به مهارت نسبی.

داشتن شوق هم پای بچه ها و درک تفاوت های بین معلم سنتی و معلم به روز.

17-  شریک شدن معلم در دانسته های دانش آموزان و لذت بردن و فعال تر شدن  در کنار هم  که باعث افزایش علاقه و یادگیری می شود.با هم زیستن و با هم فکر کردن و چشیدن طعم با هم اندیشیدن.  

18-  تغییر زاویه های دید ،. تنوع در فکر کردن و نوشتن . شکل گرفتن ابتکارات و خلاقیت های تاثیر گذار

و جان بخشیدن به نو اندیشی و نو آفرینی ذهنی و به وجود آوردن تغییر.

19-  از بین رفتن هراس بچه ها و این که بدانند می توانند تغییر کنند . می توانند بهتر ببینند و عمیق تر نگاه کنند یافتن شهامت برای بیان گفته ها ، تخیلات و نوشته ها. به همه دانش آموزان فرصت داده می شود همان انشای کوتاه جمله ای را بارها اجازه گرفته وروی تصاویر متفاوت بخوانند. که جز مجال سخن گفتن او 

در بالا بردن اعتماد به نفس ایشان نیز نقش مهم و زاید الوصفی خواهد داشت.

20-  بازی با کلمات و جمله های ادبی و خلق و تولید متن یا جملات جذاب و در هم گره خوردن افکار جالب.

21-  آشنا شدن معلم با روحیات بچه ها از طریق این روش . مثلا دانش آموزان طناز ( طنز گو)  یا ... زود شناخته می شوند. شناسایی استعدادها که مهم ترین اندوخته من بود.

22-  برنامه ای به دور از دغدغه های مدیر و بخشنامه های مختلف و این که می توانید مقید به کتاب

درسی نباشید.

23-  بازدهی بیشتر نسبت به روش های دیگر در کلاس

24-  اهمیت دادن به پیشنهاد های غیر عادی و دست برداشتن از روش ها و نوشته های سنتی 

و ایجاد رضایت بیشتر در معلم و دانش آموز. یافتن مسیر تازه ای برای اندیشه های پراکنده و

غیر کلیشه ای بودن. زنده کردن دل های مرده و آب دادن به ذهن های خشک و رسمی.

25- یاد دهی نمی تواند از یادگیری جدا باشد.معلم و دانش آموز هر دو از هم یاد می گیرند.  

26- کار املا،نیز غیر مستقیم سر کلاس انجام شده ، چون جملات  زیبای دوستان را در صفحه مخصوص

درج کرده اند.

27-  ذهن مقایسه گر و ارتباط جوی دانش آموز ، گاهی اگر جمله ای از ذهن خودش هم نیابد ،

شعر یا ضرب المثلی که قبلا شنیده و متناسب با تصویر است بیان می کند. حتی گاهی مصرعی یا قسمتی از آن را تغییر داده و راجع به تصویر بیان می کندکه این نیز نوآوری و خلاقیتی در کلاس محسوب خواهد شد. یادآوری ضرب المثل ها و متل ها در تصاویر و برانگیختن کنجکاوی ایشان .

28- این نحوه از کار ، هوش طبیعت گرایی را نیز تقویت خواهد کرد چرا که در تصاویر دیده شده ، زیبایی های طبیعت نیز مشاهده می شود.طبیعتی که شاید دانش آموز آن را تا بحال ندیده باشد.

( تماشای ابرها، گیاهان حیوانات و زیستگاه های طبیعی و ....)

29-هنگامی که داستان هایی برای تصویر بیان می کند،  اولا انشای شفاهی و گفت و گو صورت گرفته

که گزینه هایی در این رابطه در دفتر نمره نیز وجود داردو مفهومی خواهد شد.

دوما هوش دیداری فضایی او نیز تقویت خواهد گردید.

30- ارائه ترکیب ها و جملات شخصی و تفکر عمقی برای تصاویر ارائه شده و تصویر خوانی مستقل ، هوش درون فردی او را نیز تقویت خواهد کرد.

31- مرتب سازی  جزئیات در تصاویر و پیش بینی و طبقه بندی هوش ریاضی او را هم تقویت می کند.

32- گاهی ممکن است دانش آموزان در گروه های کلاسی پس از مشورت ، ترکیبات و جملات زیبایی را ارائه دهند که به نوعی یادگیری مشارکتی بوده و این کار اشتراکی و آموزش نا خود آگاه به همسالان در گروه ، به آگاهی اجتماعی آنها خواهد افزود و مباحثه کردن درباره تصاویر نیز به تقویت هوش برون فردی و بارش فکری خواهد انجامید.

33- تقویت بیان دانش آموزان و به اصطلاح هوش کلامی در هنگام بازگویی تصاویر و گفت و گو در کلاس درس و خوانش جمله ها و عناوین با صدای بلند و نیز استماع جمله های دیگر دوستان و ثبت آن جمله ها ، سطح هوش کلامی را نیز بالا خواهد برد.

34-گاهی دانش آموزان در رابطه با تصاویر ، پیش خود زمزمه هایی می کنند که منجر به اجرای شعر و موسیقی نیز خواهد شد که اگر چنین شود به هوش موسیقایی نیز دست خواهد یافت .

35- دانش آموزان ضعیف که نمی توانند زیاد انشا بنویسند با  گفتن یک جمله یا عبارت ، می توانند نمره کلاسی را کسب کنند کوتاه گفته اند و از زاویه ای متفاوت

36- برانگیختن انگیزه ها ، حتی افراد خجالتی هم به کار گفتار و نوشتار کشیده می شوند و در تقویت اعتماد به نفس واقعا موثرو مثمر ثمر است. ( شگفتی در ایجاد انگیزه )

37- برقراری  گفت و شنود صمیمانه در رابطه با تصاویر و لذت بردن از عملکردها و کشاندن دانش آموزان به مسیر طولانی مهارت در تفکرو فعالیت های نو در کلاس

38- بروز دادن  افکار شخصی  با توجه به تصاویر.

39- تمرین ایجاد باوردر خود ، که این توانمندی ها از موهبت های ذاتی و درونی است و قابلیت پرورش و تقویت دارند

( پرورش اعتماد به نفس )  

40 - پیدا کردن حس بهتر و تفکر منطقی تر و روان تر با خوب دیدن.   پرورش هوشیاری و زندگی در میدان هنر و ورود در وادی پهناور اندیشه های بدون مرز .


[ چهارشنبه 97/9/14 ] [ 4:58 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

چگونگی نوشتن مقدمه درانشاَ 

یک انشای خوب با یک مقدمه خوب شروع می شود؛ پس مقدمه در انشا یکی از بخش های مهم است که اگر درست نوشته شود کمک بسیاری به متن اصلی می کند 

در مقدمه نویسی رعایت نکاتی چند ضروری خواهد بود که در ادامه ذکر می شود

     1- در حقیقت در مقدمه ما می بایست زمینه را برای بیان اصل مطلب فراهم کنیم، شما به کارهای روزانه خود توجه کنید. ما برای بیشتر کارهایمان مقدمه چینی می کنیم مثلا برای رفتن به مدرسه کیف و لوازم مدرسه را آماده می کنیم. یا برای خوردن غذا ابتدا سفره را پهن می کنیم و ... در نوشتن یک انشا هم باید مقدمه چینی کرد و نباید سریع به اصل مطلب پرداخت

 2- در مقدمه نویسی نکته مهم این است که باید به موضوع انشا کلی نگاه کرد به عبارت دیگر در انشا نباید وارد جزئیات موضوع شد زیرا بیان جزئیات جایش در متن اصلی انشا است

مثال: شما وقتی در شهر راه می روید خیابان ها، کوچه ها، خانه ها، افراد و ... را می بینید اما اگر بروی همین کوه شمال شهر قرار بگیرید کل شهر را می بینید و دیگز خیابان و کوچه و افراد دیده نمی شود! چون کل شهر را یک جا می بینید و جزئیات دیگر دیده نمی شود. بنابراین در مقدمه نویسی ما کل موضوع را می بینیم و نه ریز موضوعات را.

مثال: یکی از موضوعات کتاب انشای هفتم «کلاغ» است؛ برای مقدمه در این خصوص می بایست کلاغ را در وهله اول یکی از انواع پرندگان بدانیم و مثلا بنویسیم: "پرندگان بی شماری در زمین زیست می کنند که یکی از مشهورترین و زیباترین آن ها کلاغ است. کلاغ یک پرنده است که با سایر هم نوعان خود شباهت ها و تفاوت هایی دارد." ولی اگر در مقدمه به نوع زندگی کلاغ یا رفتار آن صحبت کنیم به اصل موضوع وارد شده ایم که اشتباه است

در حقیقت وقتی می گوییم نگاه ما به موضوع باید کلی باشد یعنی این که یک مرحله قبل تر را ببینیم مثلا کلاغ قبل از کلاغ بودن یکی از انواع پرنده است؛ یا در موضوع عینک ابتدا باید به بینایی توجه کرد و از آن سخن گفت که قبل از عینک وجود دارد یا در موضوع مدرسه ابتدا باید در مورد نیاز انسان به علم و آموختن آن پرداخت

 3 -برای مقدمه نویسی خوب است ابتدا موضوع را در یک عبارت کوتاه و البته کامل تعریف کرد؛ سپس واژه های مهم (کلید واژه ها) این تعریف را در مقدمه بکار برد و در خصوص آن ها توضیح داد

مثال: کلاغ: یکی از انواع پرندگان. عینک: وسیله ای برای رفع ضعف بینایی. مدرسه: مکانی برای فراگیری علم

 4- کوتاهی و بلندی مقدمه بستگی به طول متن اصلی شما دارد اگر متن اصلی شما طولانی باشد مقدمه هم باید بلند باشد اما در هر حال مقدمه نمی تواند از متن اصلی طولانی تر باشد؛ مثلا یک پنجم یا یک ششم متن اصلی معیار مناسبی خواهد بود، بدین صورت که اگر انشای شما 12 خط باشد؛ خوب است که مقدمه دو الی سه خط باشد

5- برای نوشتن مقدمه روش های مختلفی هست که می توان از یک یا چند نوع آن استفاده نمود؛ این شیوه ها عبارت اند 

الف- گسترش و تعریف موضوع: این شیوه ساده ترین نوع برای نوشتن مقدمه است که در انشاهایی که به زبان ساده نوشته می شود کاربرد زیادی دارد. در این روش سعی ما بر این است یک تعریف از موضوع داشته باشیم به این ترتیب که آن را در قالب سوال برده و تعریف آن را می خواهیم؛ این تعریف باید تا حد ممکن کوتاه باشد. سپس واژه های مهم تعریف را گسترش می دهیم

مثال: دوچرخه: یک وسیله ی حمل و نقل است. حال دو واژه ی "وسیله و حمل و نقل " را که مهمترین واژه های این تعریف هستند را در یک بند به کار می گیریم

ب- طرح سوال: در این شیوه از مقدمه نویسی سعی می شود که با طرح پرسش هایی مخاطب را به نوشته جذب کنیم.طرح این پرسش ها باید به گونه ای باشد که خواننده را مشتاق به ادامه مطلب نماید

پ- بیان جملات متفاوت: این روش در حقیقت به نگاه متفاوت نسبت به موضوع وابسته است؛ لذا تا نگاه به موضوع برگرفته ار خلاقیت و تخیل نباشد نمی توان از این روش بهره برد

مثال: موضوع پاییز را به عنوان سومین عضو از خانواده سال تصور کرد یا سومین پادشاه قلمرو سال

ت- آغاز داستان: چنانچه قصد قصه نویسی داریم می توانیم به جای مقدمه، داستان را شروع نمود در این مرحله از قصه صرفا برای ورود به ماجراهای اصلی قصه زمینه سازی می کنیم، لذا ماجراها در مقدمه شروع نمی شود و حتی آغاز هم نمی شود بلکه مقدمه در قصه نویسی شروعی است بر آغاز ماجراهاش

« فراموش نکنید که راز نوشتن یک انشای خوب درست فکر کردن

 

 


[ چهارشنبه 97/9/14 ] [ 4:44 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ متعلّق به گروه آموزشی زبان وادبیّات فارسی متوسطه ی اول شهرستان بوکان می باشد . همکاران وسرگروه های آموزشی استان وسراسرکشور می توانند مقالات ونظرات خودرا درزمینه درس ادبیات فارسی راهنمایی جهت انعکاس در این وبلاگ ؛ به آدرس بوکان، کارشناسی تکنولوژی وگروه های آموزشی بوکان ارسال نمایند
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 288223