http://farsibookan.ParsiBlog.com حافظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان..............این نقش ماند از قلمت یادگارعمر
| ||
واج آرایی معنای واج آرایی آرایش موزیکی سخن از راه تکرار بجا و هنرمندانه ی یک یا چند واج (مصوت یا صامت ) واج آرایی نام دارد ؛ این تکرار را در علم بدیع « نغمه ی حروف » می نامند . انواع واج آرایی 1- واج آرایی هم آغازی : در این گونه تکرار ، واج تکرار شده درآغاز چند واژه می آید مانند : واج « خ » دراین بیت حافظ خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز ( غزل 266 - حافظ ) 2 - واج آرایی هم پایانی : واج تکرار شده در پایان چند واژه آمده است . مانند واج « م » در این بیت : چو پرده دار به شمشیر می زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند ( غزل 179 - حافظ ) 3- واج آرایی هم میانی : واج تکرار شده نه در آغاز و نه در پایان واژه ها بلکه در میانه ی واژ ه ها آمده است . مانند واج « س » در مصراع اوّل بیت زیر : نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم ( غزل 319 - حافظ ) 4- واج آرایی هم آغازی و هم پایانی : در این نوع تکرار واج تکرار شده در پایان و آغاز دو واژه پیاپی آمده است ؛ مانند واج های « ر» و « گ » در بیت زیر : نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست ( غزل 58 - حافظ ) 5- واج آرایی پراکنده : واج تکرار شده بدون هیچ نظم و قانونی در جاهای مختلف چند واژه آمده است ؛ مانند واج «س »در بیت زیر : بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق مفتی عقل در این مسئله لا یعقل بود ( غزل 207 - حافظ )
6- واک آرایی : عبارت است از تکرار مصوت در واژه ها که در این نوع ، تکرار مصوت های بلند هم چشمگیرتر و هم زیباتر است و از میان آن ها مصوت بلند «آ » بسامد بالاتر و بیش تری دارد . مانند : این بیت ( حافظ در غزل 126) : جان بی جمال جانان میل جهان ندارد وآن کس که این ندارد حقا که جان ندارد
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:57 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
گروه فعلی « هسته » در هر گروه فعلی « بن فعل »می باشد ؛ مانند : دیدم ← ( دید ) ، می دیدم ← ( دید ) ، دیده ام ← ( دید ) ، دیده بودم ← ( دید ) ، دیده باشم ← ( دید ) و ... گروه قیدی « هسته » ی هر گروه قیدی « قید » و یا « اسم » می باشد ؛ مانند : همه ی مردم ← « همه » قید است و یا ظهرِ روز سه شنبه واژه ی « ظهر » قید است درحالی که در اصل « اسم » می باشد . تذکّر : گروه قیدی را می توان از جمله حذف کرد زیرا فعل به آن نیاز ندارد .
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:55 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
گروه اسمی 1- هسته : هسته ی گروه اسمی همیشه اسم و یا ضمیر می باشد ؛ مانند : کتاب جغرافی ـ من دانا هر گروه اسمی را در یکی از حالت های زیر می توان دید : الف) هسته ← کتاب ب) وابسته ی پیشین + هسته ← آن کتاب ج) هسته + وابسته ی پسین ← کتاب جغرافی د) وابسته ی پیشین + هسته + وابسته ی پسین ← آن کتاب جغرافی 2- وابسته ها : وابسته ها به دو دسته ی وابسته های پیشین و وابسته های پسین تقسیم می گردند . وابسته های پیشین گروه اسمی عبارتند از : الف) صفت پرسشی : چه ، چگونه ، کدام ، کدامین ، چند ، چندمین و ... مانند : کدامین کتاب ؟ ب) صفت اشاره : این ، آن ، همین ، همان ، چنین ، چنان و ... مانند : آن کتاب ج) صفت تعجّبی : چه و عجب . مانند : عجب کتابی ! د) صفت مبهم : همه ، هر ، هیچ ، فلان و ... مانند : فلان کتاب ه) صفت عالی : بهترین ، زیباترین ، بلندترین و ... مانند : بهترین کتاب و) صفت شمارشی : که خود نیز بر دو نوع می باشد صفت شمارشی اصلی : یک ، دو ، سه ، چهار و ... مانند : پنج کتاب صفت شمارشی ترتیبی ( اعداد اصلی + ـُ مین ) : یکمین ، دومین ، سومین ، چهارمین و ... مانند : پنجمین کتاب تذکّر : وابسته های پیشین در صورتی صفت هستند که همراه اسم باشند و گرنه ضمیر واقع می شوند . ز) شاخص : شاخص ها عناوین و القابی هستند که بدون هیچ نشانه و یا نقش نمایی پیش از اسم می آیند . شاخص ها همیشه بدون فاصله در کنار هسته قرار می گیرند و در جای دیگر می توانند خود هسته ی گروه اسمی واقع شوند . پُر کاربردترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، استاد ، امام ، امامزاده ، سیّد ، برادر ، خواهر ، حاجی ، حاج آقا ، عمو ، دایی ، عمه ، خاله ، تیمسار ، سرهنگ ، سرتیپ ، سرلشکر ، ستوان ، سرکار ، کدخدا ، مهندس ، دکتر ، شاه ، شاهزاده ، شهید ، خواجه ، میرزا و ... تذکّر 1 : باید توجّه داشت که بعد از شاخص نباید نقش نمای اضافه بیاید وگرنه آن کلمه دیگر نمی تواند شاخص باشد . تذکّر 2 : اگر این کلمات به تنهایی در جمله بیایند و یا همراه وابسته ی پسین باشند دیگر شاخص نیستند و در این صورت هسته ی گروه اسمی واقع می شوند و می توانند نقش های اسم را بپذیرند . مانند : من کدخدا حسن را دیدم ← « کدخدا » شاخص و واژه ی « حسن » هسته ی گروه اسمی می باشد . امّا در جمله ی : من کدخدای روستا را دیدم ← « کدخدا » هسته ی گروه اسمی و واژه ی « روستا » مضاف الیه می باشد . وابسته های پسین گروه اسمی عبارتند از : الف) « ی » ناشناس ( نکره ) ؛ مانند : کتابی ب) علامت های جمع ( ها ، ان ، ون ، ین ، ات ) ؛ مانند : کتاب ها ج) مضاف الیه ؛ مانند : کتابِ حسن د) صفت بیانی ؛ مانند : کتابِ زیبا ه) صفت شمارشی ( اعداد اصلی + ـُ م ) : یکم ، دوم ، سوم ، چهارم و ... ؛ مانند : کتابِ پنجم تذکّر : بهترین عاملی که می تواند در شناخت و پیدا نمودن « هسته » به ما کمک کند « نقش نمای اضافه » است ؛ و باید گفت « نقش نمای اضافه » برای اوّلین بار همراه هسته می آید ، به عبارت دیگر اوّلین کلمه ای که نقش نمای اضافه می گیرد « هسته » ی گروه اسمی است . مانند : کتابِ مفید ← کتاب « هسته » است شناختِ کتابِ مفید ← شناخت « هسته » می باشد راهِ شناختِ کتابِ مفید ← راه « هسته » است
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:54 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
ساختمان واژه از نظر ساختمان واژه ها را می توان به دو دسته ی کلّی تقسیم کرد : الف) ساده ب) غیر ساده واژه ی ساده : واژه ی ساده آن است که فقط یک تکواژ داشته باشد ؛ مانند : کاوه ، میز ، اسفندیار و ... نکته : تکواژ کوچک ترین واحد معنی دار یا معنی ساز زبان است که در ساختمان واژه به کار می رود ؛ مانند : مرد ( معنی دار ) ، از ( معنی ساز ) . انشاالله در مقوله های بعدی به مبحث تکواژ و انواع آن خواهیم پرداخت . واژه ی غیر ساده : واژه ی غیر ساده آن است که بیش از یک تکواژ داشته باشد و خود بر سه قسم است : 1- واژه ی مشتق : واژه ای است که از یک تکواژ آزاد و یک یا چند وند تشکیل می شود ؛ مانند : دانش ( دان + ـِ ش ) ؛ نافرمانی ( نا + فرمان + ی ) و ... 2 - واژه ی مرکّب : آن است که از دو و یا چند تکواژ آزاد دُرُست می شود ؛ مانند : طلا فروش ( طلا + فروش ) ؛ گلاب پاش ( گُل + آب + پاش ) 3 - واژه ی مشتق ـ مرکّب : این عنوان برای واژه هایی به کار می رود که ویژگی های مرکّب و مشتق را با هم داشته باشد ؛ مانند : دوچرخه ( دو + چرخ + ه ) ؛ ناجوانمرد ( نا + جوان + مرد )
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:52 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
تشخیص واژه های ساده و غیرساده در واژه های غیر ساده تکواژهای ( ها ، ی ) و صفت های اشاره ( آن و این ) و یا صفت های پرسشی ( کدام و چند ) نمی تواند در میان اجزای سازنده ی واژه قرار گیرد ؛ مانند : واژه ی مرکّب « خودنویس » که نمی تواند به شکل های خودهانویس ؛ خودی نویس ؛ خود آن نویس ؛ خود این نویس ؛ خود کدام نویس ؛ خود چند نویس و ... بیان شود امّا با آوردن گروه های اسمی وابسته دار تنها به شکل : خودنویس ها ؛خودنویسی ؛ آن خودنویس ؛ این خودنویس ؛ کدامخودنویس ؟ ؛ چند خودنویس ؟ ؛ خودنویس بیک و ... امکان پذیر است . تذکّر : اگر بتوان بین دو تکواژ ، تکواژهای ( ی ، ها ) قرار داد این بدان معنی است که تکواژها از یکدیگر جدا هستند ؛مانند : گلِ رُز ← گلی رُز ؛ گل های رُز
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:49 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
مبحث حروف اضافه حروف اضافه کلماتی هستند که به تنهایی معنی ندارند درجمله پیش ازاسم می آیند و آن را متمم می سازند . از آن جا که حروف اضافه به کلمه ی بعد از خود نقش متمم می دهند به آن ها نقش نمای متمم نیز می گویند.
حروف اضافه از نظر ساختمان دو دسته اند : 1- حروف اضافه ی ساده 2- حروف اضافه ی مرکب
حروف اضافه ی ساده عبارتند از : از ، به ، با ،بی ، در ، بر ، برای ، تا ، مگر ، جز ، الا ، الّا ، چون ، اندر ، زی و ...... واژه هایی مانند : مثلِ ، مانندِ ،غیرِ ، رویِ ، زیرِ ، پهلویِ ، بالایِ ،سوایِ ، بدونِ ، بهرِ ، ..... نیز با کسره ای که در پایان آن ها می آید حروف اضافه هستند .
نکته : « تا » وقتی حرف اضافه است که نهایت و انتها ( فاصله ) را در زمان یا مکان برساند . « چون » وقتی حرف اضافه است که به معنی مثل و مانند باشد . بی و با چنان چه باکلمه ی بعد از خود صفت بسازند پیشوند به حساب می آیند و حرف اضافه نیستند . مثل کلمه ی بی دولت ،بیسواد ،بی ادب ، با فرهنگ ، بانمک و .....
حروف اضافه ی مرکّب : حروف اضافه ی ساده گاه با یک اسم می آیند و حرف اضافه ی مرکّب می سازند و فهرست بازی دارند . برخی از حروف اضافه ی مرکّب ساخته شده از : به : به غیرِ ، به اضافه ی ِ، به علاوه ی ِ، به وسیله ی ِ، به استثنایِ ، به مجردِ ، به جهتِ ، به خاطرِ از : ازنظرِ ، ازرویِ ، ازسرِ ، ازقبیلِ ، ازلحاظِ ، ازحیثِ ، ازجمله یِ در : دربرابرِ ، درمقابلِ ، درباره یِ ، درموردِ ، درمیانِ ، درخصوص ِ بر : براثرِ ، براساسِ ، برطبقِ ، برحسبِ با : باوجودِ طرز تشخیص حروف اضافه ی مرکّب : حرف اضافه در صورتی مرکّب است که نتوان برای جزءاسمی آن وابسته ی پیشین آورد ، یعنی آن را گسترش داد در غیر این صورت حرف اضافه مرکّب نیست مثلاً کلمه ی « به عنوانِ » درجمله ی او به عنوانِ رئیس جلسه سخنرانی کرد . حرف اضافه ی مرکّب است امّا در جمله ی به عنوانِ مقاله توجّه کنید . به حرف اضافه ی ساده است و عنوان متمم زیرا برای عنوان می توان وابسته ی پیشین آورد و گفت به این عنوان مقاله توجّه کنید .
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:46 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
آماده سازی فراگیر برای نوشتن املا اوّلین مرحله ی آماده سازی برای نوشتن املا 1 . نشستن : دانشآموز برای این که رسمالخط نوشتن را فراگیرد ، باید طریقه ی صحیح نشستن را برای انجام مهارت به او یاد بگیرد . 2 . برتری جانبی : دانشآموز قبل از نوشتن باید برتری جانبی او مشخص شود که چپ دست است یا راست دست تا چشم ، گوش و پای او مطابق دست او تقویت شوند . 3 . هماهنگی چشم و دست : برای این که چشم و دست دانشآموز هماهنگی لازم را برای نوشتن پیدا کند قبل از شروع نوشتن باید با انجام بازی و نرمش این دو را تقویت کنیم . دومین مرحله ی آماده سازی برای نوشتن املا 4 . به دست گرفتن صحیح مداد : دانشآموز باید طوری مداد را به دست گیرد که زاویه ی دید برای نوشتن داشته باشد . 5 . شروع نوشتن : بعد از پشت سر گذاشتن چهار مرحله ی قبل میتوانیم از شاگرد انتظار داشته باشیم که با نگاه کردن و تقلید از معلّم بنویسد .
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:45 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
نارسانویسی چیست
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:40 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
عوامل مهم نارسانویسی 1- دانشآموز مهارتهایی نظیر چرخش دست (در نوشتن ) و گرفتن صحیح مداد را به خوبی یاد نگرفته است. 2- عدم حرکت مناسب انگشتان 3- ناهماهنگی چشم و حرکت دست 4- وضعیّت قرار گرفتن نامناسب دفتر و مداد به هنگام نوشتن 5- نارسایی آموزش معلّم در تمرین نوشتاری حروف 6- عدم هماهنگی حواس دیداری ، شنیداری و حرکتی 7- خطا در ادراک دیداری حروف و کلمات 8- فاصلهی نامناسب چشم به هنگام نوشتن 9- عدم توانایی کنترل دست در هنگام نوشتن 10- عدم هماهنگی کلّی بدن 11- تأخیر در تکلّم فرد 12- پرتحرکی و بیقراری در هنگام نوشتن 13- میز و صندلیهای نامناسب
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:37 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
راهکارهای نارسانویسی 1- در اختیار قرار دادن روان نویس برای رسم خطوط دلخواه 2- تهیّه وایت برد کوچک برای نقّاشی و رسم خطوط 3- اصلاح وضع نشستن کودک 4- درست قرار دادن کاغذ و دفتر 5- اصلاح قلم به دست گرفتن و انتخاب نوع مداد 6- تقویت عضلات انگشتان ( خمیربازی ، قیچی کردن ، مچاله کردن و ... ) 7- تقویت هماهنگی چشم با دست 8- پررنگ کردن خطوط نقطه چین اشکال جانوران و ... 9- با انگشت آغشته به گواش شکل دلخواه روی زمین رسم کند .
[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 9:35 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات (بدون) ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |