http://farsibookan.ParsiBlog.com حافظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان..............این نقش ماند از قلمت یادگارعمر
| ||
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوفی که از آشنایان سقراط بود ، با هیجان نزد او آمد و گفت : « سقراط میدانی درباره ی یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟ » سقراط پاسخ داد : « لحظه ای صبر کن! پیش از این که به من چیزی بگویی از تو می خواهم آزمون کوچکی را که نامش " سه پرسش " است پاسخ دهی . » مرد پرسید : « سه پرسش؟ » سقراط گفت : « بله درست است . پیش از این که درباره ی شاگردم با من صحبت کنی ، لحظه ای آن چه را که قصد گفتنش را داری آزمایش می کنیم . » نخستین پرسش " حقیقت " است . آیا کاملاً مطمئنّی که آن چه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟ مرد پاسخ داد : « نه ، فقط در موردش شنیده ام . » سقراط گفت : « بسیار خوب ، پس واقعاً نمی دانی که خبر درست است یا نادرست . » حالا پرسش دوم : « پرسش " خوبی و بدی " آیا آن چه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبر خوبی است ؟ » مرد پاسخ داد : « نه، بر عکس... » سقراط ادامه داد : « پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتّی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی ؟ » مرد کمی دست پاچه شد و شانه بالا انداخت . سقراط ادامه داد : « و امّا پرسش سوم " سودمند بودن " است . آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است ؟ » مرد پاسخ داد : « نه ، واقعاً ... » سقراط نتیجه گیری کرد : « اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتّی سودمند است پس چرا اصلاً آن را به من می گویی ؟ »
[ پنج شنبه 94/9/5 ] [ 11:2 صبح ] [ ابوبکررحیمی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |