سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://farsibookan.ParsiBlog.com
حافظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان..............این نقش ماند از قلمت یادگارعمر 
[ دوشنبه 94/9/30 ] [ 11:58 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]
[ دوشنبه 94/9/30 ] [ 10:15 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

 

آموزش کامل گروه اسمی به زبان ساده

گروه اسمی چیست ؟                     

به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند .

گروه چیست ؟ گروه در این جا به معنای اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست . یعنی مثلاً ما در زندگی خود تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرند ، به آن گروه نمی گوییم . مثلاً  ما به مجموع چند نفر گروه می گوییم . ولی هیچ گاه به یک نفر گروه نمی گوییم.

توجّه : گروه در زبان فارسی چنین معنایی ندارد . یعنی ما به یک کلمه ( اسم ) هم گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .

مثال : " مداد" یک گروه اسمی است . " مداد مشکی" هم یک گروه اسمی است . " چهار مداد مشکی" هم یک گروه اسمی است .

توجّه : در هر گروه یک هسته وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز وجود داشته باشد .پس وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری است .

چگونه یک اسم را در جمله تشخیص دهیم ؟

به این جمله دقت کنید :

من برای خرید کفش به بازار رفتم .

سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟

پاسخ : 3 گروه

1- من      2- خرید کفش    3- بازار

من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .

خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی " برای " قرار گرفته و متمم است . که "خرید " در این جا هسته و "کفش " وابسته است. 

بازار ، پس از حرف اضافه ی " به " قرار گرفته و متمم است .

می دانیم که متمم ها همیشه اسم هستند . در کل کلماتی که در نقش های مختلف ( متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند .پس شما اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید . حال چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .

1- خرید کتاب :اگر کلماتی را دیدید که با کسره به کلمه ی پس از خود متصل می شوند ، هسته هستند .

یعنی در یک گروه اولین کلمه ای که کسره می گیرد " هسته " و بقیه ی کلمات وابسته هستند .

مثال : در گروه " مداد مشکی من " مداد ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته هستند . مشکی وابسته و من وابسته ی وابسته است .

سوال : در گروه " این خانه ی بزرگ " هسته و وابسته را مشخص کنید ؟

پاسخ : هسته ←  خانه          وابسته ی پیشین ← این            وابسته ی پسین ← بزرگ

 

نتیجه : پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .

1- وابسته های پیشین               2- وابسته های پسین

وابسته های پیشین

 صفت اشاره) مانند :  این ، آن ، همین ، همان ، چنین ، چنان ، آن گونه ، این گونه  و .... .

این کتاب ، آن دوست ، همین خانه ، همان مداد ، همین ماشین ، چنین مردی ، چنان کاری

دقت کنید ، این کلمات زمانی صفت هستند که همراه اسم به کار روند و گرنه به تنهایی ضمیر هستند .

مثال : برادرم آن را برداشت . در این جا کلمه ی " آن " به یک چیزی که نامش نیامده اشاره دارد ، یعنی به جای آن کلمه آمده است و ضمیر نام دارد . ولی اگر بگوییم " برادرم آن ساعت را برداشت " آن صفت است زیرا همراه یک اسم ( ساعت ) به کار رفته است . 

نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها  نشانه ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.

   مثال:   این   ،    مجید است .

صفت پرسشی ) هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه ،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....» همراه با اسم بیایند «صفت پرسشی» نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.

 مثال:   کدام  کتاب  را دوست داری؟  ( صفت اشاره )                  کدام را دوست داری ؟ ( ضمیر اشاره )

3)  صفت  مبهم: هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» اند و اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر گردند «اسم مبهم» اند.

 

 

 مثال:           همه ی مردم    آمدند . همه همراه با اسم است پس ← صفت مبهم

 

                       همه   ،  آمدند . همه ، همراه با اسم نیست پس ← ضمیر مبهم

 

نکته:هرگاه « چند، چندین ، هیچ» مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند و صفت پرسشی به حساب می آیند .

 

                  مثال:           هیچ   عاقلی     را      می شناسی؟

همچنان که مثلاً  کلمه ی " چه " می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .

چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .

چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .

یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .

 4) صفت تعجبی:هرگاه واژه های «چه، ،عجب،چقدر» همراه اسم یا جانشینان اسم باشند«صفت تعجبی» هستند و اگر به تنهایی بیایند ، «ضمیر تعجبی» اند.

 

 مثال:     چه کار خوبی کردی !  چه وابسته ی پیشین و صفت تعجبی است .کار هسته است .

 

                  چه کردی !  کار هسته است . و به قرینه لفظی حذف شده است . ما در درسی دیگر حذف به قرینه را توضیح خواهیم داد .

 

 

 5) صفت شمارشی: 
الف)صفت شمارشی اصلی:هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گردند ، «صفت شمارشی» اصلی اند و اگر به تنهایی بیایند «ضمیر شمارشی»اند  

 

 مثال   :  یک مسلمان نباید دروغ بگوید . یک وابسته پیشین و صفت شمارشی اصلی است .

 

ب) صفت شمارشی ترتیبی:صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود  وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.

 

 مثال:    چهارمین سال تولد برادرم را جشن گرفتیم . سوم وابسته ی پیشین و صفت شمارشی است . سال هسته است .

 

   خرداد ، ماه سوم سال است . سوم وابسته ی پسین و صفت شمارشی است .ماه هسته است .

  6) صفت عالی :همه ی صفت هایی که وند «ترین»را به دنبال دارند «صفت عالی» هستند

 

 مثال:          دیدن  او  بزرگ ترین آرزوی من است . بزرگ ترین وابسته ی پیشین و آرزو هسته است .

 

 7) شاخص: عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می  آیند . شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرند و خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .

 

  مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام  ، شهید و...

 

 

 

 


[ جمعه 94/9/27 ] [ 12:13 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

 

چگونگی تشخیص هسته ی گروه اسمی 

هرگاه در یک گروه اسمی بیش از یک اسم وجود داشته باشد،تنها یکی از آنها هسته است وآن اسمی

است که معمولاًمفهوم اصلی گروه اسمی را تشکیل می دهد .  

برای تشخیص آن با ید به موارد زیر توجّه کرد.  

1- اگر گروه اسمی جایگاه نهاد را اشغال کند ،فعل جمله از نظر شخص وشمار تنها با اسمی مطابقت

می کند که نقش هسته را بر عهده دارد. 

مثال:«  دبیران مدرسه ی ما فردا در یک جلسه ی عمومی شرکت خواهند کرد .» 

در این جمله گروه اسمی "دبیران مدرسه ی ما "نقش نهاد را دارد واز سه واژه تشکیل شده است که فعل

 جمله تنها با واژه ی "دبیران"مطابقت دارد . 

2-ملاک دیگر برای تشخیص هسته ی گروه اسمی این است که معمولاًاولین واژه ای که در گروه اسمی

نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است .

مثال :"آن دو درخت تنومند همسایه "

3- اگردر گروه اسمی هیچ کدام از واژه ها  نقش نمای اضافه ندارند ،هسته آخرین واژه است . 

مثال :این چند دانش آموز 

                    هسته

  که  اگر آن را گسترش دهیم ،دانش آموز اولین واژه ای است که نقش نمای اضافه می گیرد . 

"این چند دانش آموز ِ زرنگ"

             هسته

 

 


[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 2:43 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

 

 

موضوع

پایانی نوبت اول

پایانی نوبت دوم

شهریور

نیمه اول کتاب

نیمه دوم کتاب

بیان معنی شعر و نثر

6

2

4

6

شناخت و معنی واژه

2

5/0

5/1

2

درک متن

4

1

3

4

دانش های زبانی و ادبی

3

5/0

5/2

3

خودارزیابی

3

1

2

3

حفظ شعر

2

-

2

2

جمع

20

20

20

 

 

 


[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 2:45 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

 

 

1)  هدف این است که دانش آموز نویسنده تربیت شود.

2) معرفی زبان ،فرهنگ و ادبیات مناطق به دلیل ظرفیت اندک کتاب فارسی که تاکنون مطرح نشده است.

3) توجه به فرهنگ بومی وقومی ایران ودرنگ دانش آموزان در زبان و ادبیات منطق? خود به فراخور ذوق، علاقه ودلبستگی.

4) ترغیب دانش آموزان به کتاب خوانی و ترویج فرهنگ مطالعه وپژوهش .

5)  توجه به ادبیات فولکلور ( ادبیات عامه وشفاهی) وبرقراری ارتباط نسل امروز با نسل دیروز وایجاد صمیمیت و نزدیکی بین بچه ها و کهن سالان.

6)  به پیروی از نظام های نیمه متمرکز دبیران ودانش آموزان ، برنامه ریزی آموزشی داشته باشند ومحتوا تولید کنند.

7) ناگفته های کتاب را بنویسند.

8)  اگر مطلبی از نظر دبیران ودانش آموزان پنهان مانده است ، در این فصل بیاورند.

9)  ادبیات بومی از کوچه و محله شامل می شود تا منطقه ،روستا، شهر،استان وکشور.

10)  آن موضوع ومطلبی که در منطقه ویا روستای دانش آموز مطرح و برجسته می باشد ؛ می توانند ، بنویسند.مثلاشهر شدن روستای شما.

11) ضرب المثل های منطق? خود را جمع آوری کنندوموارد کاربرد آن ها را بنویسند.یا به زبان محلی بنویسند.

12)یا کنایه ای مادربزرگشان گفته و این کنایه به کسی بر خورده است؛چرا برخورده است؟یا به لهجه و زبان خودشان بنویسند.

13) زندگی نامه یا چهره های علمی ، ادبی وفرهنگی منطق? خود را معرفی کنند.

14) ادبیات بومی وقتی محدود است، می تواند منطقه ای استانی و کشوری شود.مانند : مسجد قدیمی، گنبد قدیمی ، حمام قدیمی ،بازارقدیمی و....

15) در تکمیل و تدریس این فصل چگونه عمل کنیم:

16) به صورت گروهی در کلاس- به صورت فردی ( ابتدا در گروه بحث کنند سپس هر کس با زبان خود بنویسد.)

17) در منزل به کمک والدین واقوام و پدر و مادر بزرگان تولید کنند.

18)  به روش های دیگر مانند: بریده از روزنامه،اینترنت، مجله و...

19) در ایام نوروز تولید شود.

20) در تولید این فصل ، بستگی به زمان ، مکان،مدرسه ، کلاس و منطقه ای است که دبیر در آنجا تدریس می کند.

21) در بخش نکته ها باید دید که مؤلف چه نکته ای رانگفته است. مثلا کنایه .جناس و... نکته ها باید از درس تولید شده استخراج گردد.

 

 

 


[ یکشنبه 94/9/22 ] [ 2:58 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]
[ جمعه 94/9/20 ] [ 9:19 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]
[ جمعه 94/9/20 ] [ 9:18 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]
[ جمعه 94/9/20 ] [ 9:16 صبح ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]

 

 

 

اشعار روی سنگ قبر شاعران معروف ایرانی:

فریدون مشیری
سفر تن را تا خاک تماشا کردی

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می‌جویی

سبزه‌ها را دریاب با درختان بنشین

محمدعلی فردین
بر تربت پاکت بنشینم غمناک

کوهی ز هنر خفته بینم در خاک

از روح بزرگ هنریت فردین

شاید مددی به ما رسد از افلاک

بابک بیات
سکوت سرشار از ناگفته‌هاست

خسرو شکیبایی
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد وآتش به همه عالم زد

حافظ
بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

حسین پناهی
خورشید جاودانه می‌درخشد بر مدار خویش

ماییم که پا جای پای خود می‌نهیم وغروب می‌کنیم هر پسین

میرزاده عشقی
خاکم به سر ز غصه به سر خاک اگر کنم

خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم

من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک

وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم

معشوق «عشقی» ای وطن، ای عشق پاک ما

ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم

 

پروین اعتصامی : 

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید

هرچه خواهی سخنش شیذین است

صاحب آن همه گفتار. امروز

سائل فاتحه ویاسین است

دوستان به.که ز وی یادی بکنند

دل بی دوست.دلی غمگین است

خاک.دردیده بسی جانفرساست

سنگ برسینه بسی سنگین است

بیند این بستر و عبرت گیرد

هرکه را چشم حقیقت بین است

هرکه باشی وزهرجابرسی

آخرین.منزل هستی اینست

آدمی هرچه توانگرباشد

چون بدین نقطه رسد.مسکین است

اندرآنجاکه قضا حمله کند

چاره .تسلیم وادب تمکین است

زادن و کشتن و پنهان کردن

دهر را رسم و ره دیرین است

خرم آنکس که دراین محنت گاه

خاطری را سبب تسکین است

سهراب سپهری:

اولین سنگ مزار سهراب

شاید عجیب ترین سنگ مزار مشاهیر ایرانی ، اولین سنگ مزار سهراب باشد که در حیاط امامزاده ای در مشهد اردهال مدفون است و در ابتدا تنها علامت مزار او یک کاشی فیروزه ای ساده بدون هیچ نام و نشانی بود که میان کاشی کف سنگی حیاط امامزاده تنها افتاده بود .

اما اکنون سنگ ساده ای بر مزارش گذاشته شده با این جمله :

 

به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من

 

نیما یوشیج :

در حیاط خانه پدریش در یوش دفن است و بر سنگ مزارش تنها نوشته است : " نیما یوشیج"

  محمد تقی بهار (ملک الشعرا):

عمری گذراندیم به کام دگران

القصه وطن را به دو چشم نگران

ما در تشویش و خلق در خواب گران

رفتیم و سپردیم کاشانه (؟) گران

ایرج میرزا :

ای نکویان که در این دنیایید

یا از این بعد به دنیا آیید

اینکه خفته است در این خاک منم

ایرجم ایرج شیرین سخنم

مدفن عشق جهان است اینجا

یک جهان عشق نهان است اینجا

عاشقی بوده به دنیا فن من

مدفن عشق بود مدفن من

هرکه را خوی خوش و روی نکوست

مرده و زنده من عاشق اوست

من همانم که در ایام حیات

بی شما صرف نکردم اوقات

تا مرا روح و روان در تن بود

شوق دیدار شما در من بود

بعد چون رخت ز دنیا بستم

باز در راه شما بنشستم

گرچه امروز بخاکم ماواست

چشم من باز بدنبال شماست

به نشینید بر این خاک دمی

بگذارید بخاکم قدمی

گاهی از من به سخن یاد کنید

در دل خاک دلم شاد کنید

 رهی معیری:

الا ای رهگذر، کز راه یاری

قدم بر تربت ما می‌گذاری

در اینجا، شاعری غمناک خفته است

رهی در سینه‌ ی این خاک خفته است

فرو خفته چو گل، با سینه‌ی چاک

فروزان آتشی، در سینه‌ ی خاک

بنه مرهم ز اشکی داغ ما را

بزن آبی بر این آتش خدا را

به شب‌ها، شمع بزم افروز بودیم

که از روشن‌دلی چون روز بودیم

کنون شمع مزاری نیست ما را

چراغ شام تاری نیست ما را

سراغی کن ز‌جان دردناکی

بر‌افکن پرتوی، بر تیره خاکی

ز‌سوز سینه، با ما همرهی کن

چو بینی عاشقی، یاد رهی کن .

 فروغ فرخزاد :

من از نهایت شب حرف می زنم

من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم

اگر به خانه من آمدی

برای من ای مهربان

چراغ بیار

و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم  

و  رشید یاسمی:

نسیم آسا ازین صحرا گذشتیم

سبک رفتار و بی پروا گذشتیم

به پای کوشش از دیروز و امروز

گذر کردیم و از فردا گذشتیم

کنون در کوی نا پیدا خرامییم

چو ا ز این صورت پیدا گذشتیم

رشید از ما مجو نام و نشانی

که از سر منزل عنقا گذشتیم

 

 

 

 


[ پنج شنبه 94/9/19 ] [ 5:19 عصر ] [ ابوبکررحیمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ متعلّق به گروه آموزشی زبان وادبیّات فارسی متوسطه ی اول شهرستان بوکان می باشد . همکاران وسرگروه های آموزشی استان وسراسرکشور می توانند مقالات ونظرات خودرا درزمینه درس ادبیات فارسی راهنمایی جهت انعکاس در این وبلاگ ؛ به آدرس بوکان، کارشناسی تکنولوژی وگروه های آموزشی بوکان ارسال نمایند
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 288195